طوفان | جلوه ای زیبا از خشم طبیعت

طبیعت؛ با شنیدن این واژه چه چیز در ذهنتان نقش می بندد؟ بدون شک پهنه ای سبز از درختان و دشتی پر از گل، پهنه ای آبی رنگ از دریا و کوه های سربه فلک کشیده جزء اولین پاسخ ها خواهند بود و چیزی که در بین همه ی این ها مشترک است مهربانی و لطافتی است که این اجزای طبیعت به انسان هدیه می کنند. اما از خشم طبیعت چه می دانید؟ آیا تا به حال با آن برخورد داشته اید؟ در ادامه همراه ما باشید تا با هم صحنه هایی را مرور کنیم که شاید تصورتان از طبیعت را برهم زند... میانه ی روز است اما هوا تاریک، چون سیاهی شب! خورشید در آسمان رخ نشان نمی دهد و جای خودش را به ابرها داده است؛ ابرهایی که گویی خشمی در دل دارند. در هم تنیده می شوند، تاریک تر می شوند و گاه غرش می کنند؛ غرشی که دل هر انسانی را می لرزاند. شاید ساعت ها همین روند ادامه داشته باشد تا اینکه در نهایت این خشم فروخورده، سرباز می زند و خود را آشکار می سازد. آری! این طوفان است. خود را در چند کیلومتری و یا حتی چند متری یک گردباد سهمگین تصور کنید! چه احساسی خواهید داشت وقتی چنین پدیده ی هولناک و در عین حال زیبایی را از نزدیک می بینید؟! شما در حال تماشای عرض اندام واقعی قدرت طبیعت هستید. ابرها به طرز عجیبی به شما نزدیک شده اند؛ باد در این ماجرا نقش پر رنگی را ایفا می کند و می خواهد با قدرتش جلوه گری کند و زمین را بر هم بریزد. ثانیه ها پیش می روند و خطر بیش از پیش حس می شود؛ نمی دانی غرق در زیبایی و عظمتش شوی یا از ترس راهی برای فرار بیابی. ابرها هر چه بیشتر در هم تنیده می شوند، انگار دستان آسمان به زمین رسیده و می خواهد هر چه هست و نیست را با خود به آسمان ببرد. هر چه بیشتر نگاه می کنی، هر چه زمان جلوتر می رود، زمین بیشتر تسلیم آسمان می شود... باید خود ببینی تا این همه توصیف را کمی درک کنی. بار دیگر با کارناوال همراه باشید تا محو تماشای عظمت پرودگار و خشم طبیعت شوید.