ریحانه تیزمغز
انتشار
15 دی 1394
به روز رسانی
15 شهریور 1398
پنج یا شش سال دارید ، میان نیزارهای انبوه سبز و خاکی رنگ؛ روی قایق پدرتان لم دادهاید و به آسمانی چشم دوختهاید که هر چند ثانیه پرندههای جورواجور از بالای سرتان عبور میکنند و صدای جیک جیک آنها با قور قور قورباغهها سمفونی به راه انداخته و بوی نم تالاب و اکسیژن خالص را فرو میدهید. در پایان روز هم خستگی دلچسب ماهیگیری و پارو زدن با پدرتان را زیر طاق آلونکی از نی در کنار تنور داغ مادر، به نسیم خنک بین النهرین میسپارید و چشم انتظار فردایی هستید که فصل مهاجرت پرنده هاست...
در این حال و هوای کودکی حتی لحظهای تصور نخواهید کرد که از آدمهایی برخواهد آمد تا همۀ این زندگی را که شاید سالیان سال به طول انجامیده تا این شکل را به خود گرفته ، درمدتی کمتر از ده سال به برهوتی یکدست تبدیل کنند...
تصور بیشتر ما بعد از شنیدن نام عراق ، سرزمین بیابانی ، نفت ، جنگ ، خشم ، خونریزی و ستم است. اما در جنوب شرقی این کشور، در نزدیکی بصره و در میان دو رود دجله و فرات سرزمین حاصلخیز و نیزار وسیعی قرار دارد که مردمان عراق آن را اهوار العراق و در انگلیسی Iraq Marshes مینامند که معنای هورها یا تالابهای عراق است.
Marsh Arab نام جایی است که گستره وسیعی از جنوب شرقی ترکیه ، شرق سوریه ، جنوب غربی ایران و جنوب شرقی عراق را در برمیگیرد و به سه قسمت اصلی یعنی جلگه مرکزی Central Marshes درست در میان دو رود دجله و فرات ، جلگه حمار Hammar Marshes در جنوب فرات و جلگه هویزه Hawizeh Marshes در شرق دجله (که قسمتی از آن در خوزستان و تالاب هورالعظیم ایران واقع شده) تقسیم میشود.
برای مردم کشور بیابانی و خشک عراق ، اینجا نماد برکت و زندگی است و تصویری است از بهشت بر روی زمین. بهشتی که در تلاقی همگون انسان و طبیعت شکل گرفت و در باور ادیان همان جایی است که ابراهیم متولد شد.
در گوشۀ جنوبی هلال حاصلخیز مهد تمدن و تاریخ ، از هزاره چهارم پیش از میلاد ، جایی که کشاورزی ، خط و شالودۀ نخستین شهرها شکل گرفت سرزمینی قرار داشت که از نخستین ساکنانش سومریها بودند. آنها شهرها را با دیوارهای کاهگلی محصور میکردند تا از گزند سیلابها و آسیب دشمنان مصون بمانند و بعد به ساختن خانههایشان، عموما با مصالحی مانند نی و گِل، روی سکوهایی که شبیه به جزیرههای کوچکی بودند میپرداختند و از قایقهای دست سازشان برای عبور و مرور استفاده میکردند. کمی دورتر از شهر عبادتگاههای خود را برپا میساختند و بیگمان با بنا کردن سازهای زیگورات مانند در شهر اور، توانایی بینظیرشان در معماری را به رخ نسلهای آینده کشیدند.
سومریان متمدن آمیزهای از نژادهای مختلف بودند و حتی شاید بومیان پیشین منطقه را نیز شامل میشدند. شیوۀ زندگی آنها بسیار شبیه به همان چیزی است که امروزه میان قبایل و عشایر نقاط مختلف قابل مشاهده است؛ وابستگی بیچون و چرا به طبیعت و تامین مایحتاج زندگی از هرآنچه که زمین در اختیارشان قرار داده است. ساختار اجتماعی سومریها نیز بی شباهت به قبایل امروزی نیست، طایفهها از خانوارهایی که پدر یا شوهر (که در میان طایفههای عرب امروزی شیخ نام دارند) ریاست آنها را به عهده داشته تشکیل میشد و ارزش و جایگاه اجتماعی زن و مرد یکسان بود. شیوهای که تا امروز و در میان نوادگان سومریها در این منطقه هنوز پا برجاست.
بازسازی گرافیکی نخستین شهرهای تاریخ
زیگورات اور
اما قبایل امروزی با نام مَعدان (معدان به معنی ساکنان در عدن است و به صورت تحقیرآمیز توسط قبایل عرب صحرانشین برای اشاره به ساکنان حوزههای رودخانههای عراق استفاده میشده است) که از طایفههای متعددی از جمله البو محمد، فریقات و بنیلام تشکیل شده اند دنباله رو اجداد خود، در تالاب و نیزارهای بینالنهرین برای سالهای متمادی به شیوۀ منحصر به فردی زندگی میگذراندند و همۀ مایحتاجشان را از طبیعت تامین میکردند.
معدان به یک گویش محلی از عربی عراقی صحبت میکنند و اکثریت آنها از مسلمانان شیعه هستند، اما گروههای کوچکی از مردم مندائی (که بیشتر صنعتگران و قایقسازان را شامل میشدهاند) به زبان آرامی (قسمتی از گروه زبانهای سامی) در میان آنها زندگی میکنند. پیوستگی بومیان با قبایل عرب ساکن ایران ممکن است در گسترش مذهب تشیع در میانشان تأثیر گذاشته باشد. ویلفرد تزیجر در کتاب خودش، که سفرنامهای است با نام عربهای هور، نوشته است در حالی که تعداد کمی از مردم عرب را دیده که به حج رفته باشند، بسیاریشان برای زیارت به مشهد میرفتهاند و جالبتر اینکه یک تعداد از خانوادهها نیز خود را سید میدانند و چفیه سبز بر سر میبندند. پوشش معدان شامل گونهای از لباس عربی به نام دشداشه، چفیه و عقال برای مردان است و از نظر فرهنگی شباهت زیادی با عربهای خوزستان دارند چرا که عشایر خوزستان نیز اجدادشان به سومریها میرسد.
همه چیز زندگی آنها عموما از نی بود، خانههایی به نام مُضیف، با معماری دقیقاً به سبک اجداد سومری آنها، که با استحکام فوقالعاده و در کمتر از سه روز ساخته میشد، محلی مناسب برای زندگی خودشان و مهماننوازی فوقالعاده آنها بود. قوت خود و دامهایشان هم از نی تامین میشد، نیهای جوان و تازه علوفه بوفالوهای آبی یا همان گاومیشها بودند و از نی خشک نان برای خودشان میپختند. با قایقهای کایاک مانند و پاروهایی از نی برای ماهیگیری با نیزهها و سَم تاتوره (نوعی گیاه) (بیشتر برای صید ماهی زردپر) به تالاب میرفتند تا بعد از غروب آفتاب ماهیهای تازه، سبدهای حصیری که به دست همسرانشان ساخته شده بود را پر کنند. این را هم اضافه کنم که در این سرزمین حاصلخیز کشاورزی و کاشت گندم، جو، برنج و ارزن مروارید هم رونق فراوان داشت. و نکته جالب اینکه فصل زراعت در این منطقه بر پایۀ موقعیت ستارگان تعیین میشد.
حجاری و نقاشیهای مربوط به سومریها گواه بر پایداری سبک زندگی آنها در بینالنهرین از سالهای اولیه تمدن تا قرن حاضر است
(نقاشی از Richard Hook)
برای لمس بهتر زندگی قوم معدان در این جزیرههایی که آدم را کمی یاد ونیز میاندازد میتوانید قسمتی از فیلمی که در دهه 80 میلادی از آنها ساخته شده است را ببینید. فیلمی که پس از ساخت و انتشار آن، این منطقه به ونیز خاورمیانه شهرت یافت...
شوربختانه این بهشت به جهنمی برای انسان و زمین در دهه 90 میلادی به دست صدام و در پی جنگ خلیج فارس و فعالیتهای نظامی او و در تقابل با قیام مردمان شیعه علیه صدام حسین (انتفاضه شعبانیه)، تبدیل شد و هزاران خانواده را در مرزهای عراق آواره کرد و آنها به شهرها، کمپها و مناطق دیگری در عراق یا کمپهای پناهندگان در ایران رفتند. علاوه بر انسان، اینجا به قتلگاه بیش از 50 گونه ماهی و هزاران پرنده مهاجر و بومی و هر آنچه که در این اکوسیستم سبز وجود داشت، بدل گشت...
و از آن سال تا سال 2003 میلادی، این دشت سبز و نیزار و باتلاق آن، بیابان خشک و بی آب و علف و مردهای باقی ماند...
پس از سقوط صدام، فکری برای احیای این تالاب حاصلخیز به ذهن آمد. اما آیا واقعا امیدی برای حیات دوباره بخشیدن به این جلگه، در سرزمین مسحور شده عراق با خشم و کینه انسانهای ناآگاه وجود دارد؟
برای کسی مانند اعظم الوش، سخت و دردناک بود تا بهشت کودکی اش را این طور ببیند. اعظم در شهر ناصریه، در کنار رود فرات بزرگ شده است. او در کودکی همراه پدرش، مهندس دولتی آب، سفرهای زیادی به تالابها و دریاچهها داشته است. در سال 1978 او برای تحصیل و زندگی به آمریکا مهاجرت کرد و برای 25 سال آنجا ماند. اما در سال 2003، برای بازسازی دوران کودکی خود به سرزمین مادریش بازگشت.
او با بزرگ ترین جنایت مهندسی قرن در محیط زیست (بنا به اعلام برنامه زیست محیطی سازمان ملل - united nation environmental program) روبرو بود. و اینجا جایی بود که اعظم با تکیه بر دانش خود در مهندسی عمران و عشق و علاقهاش به این سرزمین، دست به کار شد.
داستان بسیار پیچیده و عظیم بود. صدام حسین مهندسانی را به کار گرفته بود تا شاهکار مهندسی فاجعهباری را رقم بزنند. خاکریزهای عظیمی به طول 72 کیلومتر و در ارتفاع 7 متر بر روی فرات و محل ورود آب به باتلاق برای خشک کردن آن ساخته شد. هزینهای زیادی صرف شد تا دیگر هیچگاه آبی وارد جلگه نشود و امکان احیای آن وجود نداشته باشد.
اما این تمام ماجرا نیست، کانالهای طویلی که عرض آنها بیش از رود فرات است و آن سرش ناپیداست و به طول بیش از 241 کیلومتر تاسیس شدند تا آب رودهای دجله و فرات را مستقیما وارد خلیج کند و باتلاق را دور بزند تا آبی وارد آن نشود. سازه ای مهندسی ساخت و حرفهای برای خشک کردن 12000 کیلومتر مربع جلگه و تبدیل آن به فاجعهای زیست محیطی.
اگرچه بعد از براندازی صدام عدهای از خانوادههای قبایل مدائن سعی داشتند تا راهی برای بازگشت آب به این جلگه فراهم کنند و شکافهایی را در دیوارۀ کانال حفر کردند. اما حصر آب در حجم و تاسیسات این چنینی بسیار بیشتر از آن بود که بتوان با چند شکاف دستکن جلگه را احیا کرد.
الکبیش در مرکز مرداب، جایی که روزی در قلب نیزار میدرخشیده، امروزه توسط خاکریز دستسازی از رود فرات جدا شده و به سرزمینی خشک و بی آب و علف تبدیل شده است. اعظم و گروهش گودالهایی را حفر کردند تا بتوانند آب فرات را از پشت خاکریز و کانال به درون جلگه هدایت کنند. و این اولین گام برای تحقق رویای عظیمِ اعظم بود.
بازگشت آب به منطقه، باعث شد تا صرف شش ماه، نی زار دوباره شروع به پیدایش کند، این بدان معناس که بذرهای نی حدود یک دهه مانند آتش زیر خاکستر دوام آوردند و منتظر بازگشت آب بودند تا زندگی دوباره خود را آغاز کردند. این یک اثبات فوقالعاده از قدرت و توانایی باورنکردنی طبیعت برای بازیابی از وضعیتی کابوسوار به منشا و حیات اصلی اش است!
Yousif Ayad©
در سال 2004 وقتی منطقه، بیابانی با درختان گز بود، حتی تصور بازگشت اردک مرمری (Marbled Teal) چیزی شبیه به رویا بود، اما پس از سپری شدن حدود 6 سال از احیای باتلاق، با تلاشهای اعظم و گروهش این رویا به حقیقت پیوست! هزارها هزار اردک مرمری پس از 20 سال انتظار در مسیر مهاجرتشان به مرداب عراق رسیدند! تعدادی که پس از بررسیهای دقیق تر حدود 40000 پرنده بودند، عددی 5 برابر بیشتر از چیزی که پیشتر در این منطقه ثبت شده بود و حتی دو برابر تخمین جهانی این گونه!
A.Al-Sirhan©
افزون بر این، ماهی خورک ابلق، چوب پا ، باکلام کوتوله گونه ای مخصوص اروپای جنوب شرقی، آسیای مرکزی و خاورمیانه و پرندههای مهاجر زمستانی مانند عقاب شاهی ، پلیکان ، لیکو عراقی گونهای که تنها در عراق، ایران و در فراز رود فرات قابل مشاهده است، کاکایی صورتی و ارمنی ، فلامینگو که از شمال ایران می آید، حواصیل ، اردک حنایی و گونه اندمیک منطقه یعنی چکاوک نیزار بصرهای که برای زاد و ولد وابسته نیزار است و بازگشتش دلیل محکمی برای امیدواری به زندهماندن منطقه و احیای موفق آن و تضمین آینده باتلاق است، همه و همه در راهروی اصلی مهاجرتشان به جلگه بینالنهرین بازگشتند.
چکاوک نیزار بصرهای و لانهاش
حواصیل زرد
کاکایی ارمنی
Omar Fadhil©
فلامینگو
عقاب شاهی
Omar Fadhil©
این منطقۀ وسیع، که روزی وسعت آن به چیزی حدود دو برابر مساحت استان تهران میرسیده و بعد از شاهکار جناب صدام حسین! بیش از 90 درصد آن نابود شده بود. قحطی و ترور توسط سربازان صدام هم باعث شد تا خانوادههای مقیم جلگه متلاشی و آواره شوند و جمعیت انسانی آن که بالغ بر ¼ میلیون نفر بود تبدیل به چند هزار نفر شد و این مقدار باقی مانده نیز به نقاط دیگری در عراق، ایران یا سرزمینهای دورتر سرازیر شدند. با احیای منطقه انسان هم مانند دیگر گونههای زیستی در کمال ناباوری و حیرت، وقتی شاهد آن بود که سرزمین مادریش، بعد از جاری شدن آب در رگهایش جانی دوباره گرفته، به نیزارها و جزیرههایی از گل و لای بازگشتند تا دوباره مظیفها را برپا کنند و بوفالوهایشان دلی از عزا درآورده و تن به آب فرات بسپارند.
ساکنین سابق جلگه بینالنهیرین مانند حمید سارسار از این بازگشت بسیار خوشحالند و حال آنها شبیه حس بچهای است که مادرش را برای سالها گم کرده و دوباره او را پیدا میکند.
Tor Eigeland©
Agata Skowronek©
اعظم معتقد است که انسان و طبیعت در وابستگی تنگاتنگی با یکدیگر هستند، هرچیزی برای طبیعت خوب است قطعاَ برای مردم هم خوب است و برعکس. و این یعنی انسان، طبیعت و حیات وحش از یکدیگر جدا نیستند و در صلح و آرامش در کنار هم زندگی میکنند.
Joao Silva©
اعظم و گروهش تا سال 2008 توانستند در مجموع چیزی حدود 75% جلگه و باتلاقها را احیا کنند ولی تا سال 2015 این مقدار به چیزی حدود 58% مساحت اولیه جلگه رسیده و در تابستان به زیر 50% کاهش مییاید. با این حال همۀ نتایج این احیا تا به امروز خوب و راضی کننده نبوده است...
آنها با نگاهی از فراز جلگه دریافتند که این بازیابی بسیار تکه تکه و پراکنده و جداست، چیزی که با جلگه نامحدود و فراخ دهه هشتاد بسیار فاصله دارد. و البته در بین خانوادههایی که جدا جدا پس از بازگشت آب به منطقه سکونتشان را در نقاط مختلف رقم زدند، هیچ هماهنگی و انسجامی وجود ندارد و شاید هیچ کس به آینده یکپارچۀ جلگه فکر نکرده است.
مشکل دیگر هم این است که رود فرات در وضعیت خوبی به سر نمیبرد. در زمانی که انتظار میرود از آب کوههای ترکیه که فرات از آن سرچشمه میگیرد پر آب شود، در سطح بسیار پایینی قرار دارد. نمیتوان گفت که فقط خشکسالی به خصوص در سه سال اخیر تنها دلیل این کاهش آب است، بلکه دلیل مهمتری یعنی سد سازی بی اساس در مسیر رود فرات در ترکیه، سوریه و عراق؛ اتفاقی که از 4000 سال پیش تا کنون در مسیر دو رود دجله و فرات تا به امروز ادامه دارد، باعث این کاهش حجم آب در رود شده است. و این سد سازی علاوه بر کاهش حجم آب پیامد طبیعی دیگری هم دارد و آن اینکه، چرخۀ طبیعی در شکل گیری چشمههای آب شور و تنظیم شوری آب دیگر اتفاق نمیافتد و این باعث افزایش شوری آب زیستگاه و تهدیدی برای گونههای جانوری و گیاهی آن به خصوص ماهیها به شمار میرود.
سد لوکان در سلیمانیه و در مسیر رود فرات به جلگه بینالنهرین
CAROLYN DRAKE, PANOS©
علامتهای سفید در عکس تعداد سدهای ساخته شده در مسیر فرات تا سال 2011 است
چالش آب آلوده و شور نه تنها برای جانوران و گیاهان، که برای خانوار قبایل مقیم در منطقه هم بسیار بااهمیت و سخت است. آنها باید با پرداخت هزینهای که کم هم نیست آب آشامیدنی تهیه کنند تا برای بقا بجنگند و آب مورد نیاز خود و دامهایشان را تامین کنند. شور شدن آب باعث آن شده که گاومیشها مقدار شیر تولیدیشان به شدت کاهش یابد و تعداد ماهیها برای صید صیادان هم تقلیل یابد و این یک تهدید مستقیم برای ادامۀ معیشت اقتصادی خانوادههای جلگه محسوب میشود چرا که درآمد بیشتر خانوارها از فروش ماهی، محصولات دامی و در بهترین حالت صنایع دستی از نی است. اگر آب منطقه سالم و قابل استفاده نشود، خانوادههایی که در منطقه زندگی میکنند دوباره مجبور خواهند شد تا از اینجا عظیمت کنند.
هر دو عکس آخر از:
CAROLYN DRAKE, PANOS©
با همۀ اینها اعظم در تحقق رویایش بسیار ثابت قدم است و با کمک گروهش و مردم برای حفظ آیندهای سبز و پایدار برای جنوب کشورش میجنگد. رویای او تبدیل جلگۀ بینالنهرین به جاذبهای اکوتوریستی در سطح جهانی و بهشت پرندهنگران است. جایی که گردشگران میتوانند در اکولوژهای بومی منطقه اقامت کنند و با قبایل مهماننواز معدان همسفره شوند و از کایاک سواری در دریاچه و نیزار و تماشای حیات وحش آنجا لذت ببرند. چیزی که برای حفظ معیشت پایدار خانوارها و کاهش وابستگی اقتصادی صرفشان به محیط زیست بسیار مثبت خواهد بود. این رویایی است که با وجود همۀ مشکلات تا به امروز تا حدودی محقق شده اما هنوز راه درازی پیش روی اعظم و عراق است...
CAROLYN DRAKE, PANOS©
شاید برای بعضی از ما هم مانند خیلیهای دیگر احمقانه به نظر بیاید که یک نفر سعی دارد در جایی که هر روز آدمهای زیادی در جنگ کشته میشوند، به فکر حفظ محیط زیست و تحقق رویای این چنینیاش باشد. اما وقتی کسی از سال 2004 با ثبت موسسهای به نام Nature Iraq و تبدیل بخشی از منطقه به پارک ملی تمام زندگیاش را وقف میکند و حتی بهای آن را با جان خودش و دوری از خانوادهاش میپردازد، نشان از این دارد که کار نشد ندارد. به قول خود اعظم "زندگی صبر نمیکند تا جنگ داخلی تمام شود، اگر اینجا ساخته شود عراق هم میتواند دوباره از نو ساخته شود!"
با همۀ اینها حتی اگر روزی عراق کشور امن و آرامی شود، چالش دیگری پیش روی اعظم است، آن هم مجاب کردن مردم بومی، سرمایهگذارها و بازدیدکنندههای بالقوه نسبت به آینده روشن منطقه و بقای حیات وحش آن است.
ولی همانطور که هیچکس تصور نمیکرد برهوتی که به دست صدام به آن روز افتاده بود روزی دوباره شبیه به باغ بهشت شود، شاید روزی اینجا دوباره تبدیل به ونیز خاورمیانه شد، چه کسی میداند...
برای لمس بیشتر اتفاقاتی که بر سر جلگه حاصلخیز بینالنهرین، حیات وحش و انسانهایش آمد و کارهایی که اعظم انجام داد فیلم مستند Miracle In The Marshes Of Iraq را تماشا کنید. این فیلم را بی بی سی در طی تحقیقی چند ساله و سفرهایی به عراق در سال 2011 منتشر کرد. فیلمی که ساختش به دلیل مسائل امنیتی در عراق برای سازندگانش چالشهایی را هم به همراه داشت. این فیلم را میتوانید به طور آنلاین اینجا ببینید.
به علاوه این فیلمها هم با موضوع جلگه بینالنهرین و یا دربارۀ عربهای هور ساخته شده اند:
1) مستند ایران جنوب غربی، به کارگردانی محمد رضا فرطوسی، سال ۲۰۱۰
2) طلوع جهان (L'Aube du monde)، به کارگردانی عباس فاضل، سال ۲۰۰۸
3) همسفر خاموش، به کارگردانی الهام حسینزاده، سال ۲۰۰۴
4) زمان، مرد حصیری (Zaman, l'homme des roseaux)، به کارگردانی عامر الوان، سال ۲۰۰۳
5) هورها (الأهوار)، به کارگردانی قاسم حول، سال ۱۹۷۵
پیشنهاد دیگر اینکه، اگر علاقه و شرایطش را دارید، داوطلب Nature Iraq شوید و به جنوب عراق سفر کنید. یا میتوانید به عضویت آنلاین آنها دربیایید و در آیندۀ روشن طبیعت عراق و بهتر کردن حال زمین نقشی داشته باشید. :-)
اما پیشنهاد و کلام آخر اینکه سری به باتلاق گاوخونی در اصفهان، دریاچه پریشان، مهارلو و بختگان در فارس، تالاب هورالعظیم در خوزستان، دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان، و دریاچه ارومیه در ارومیه بزنید. حال و روزی مشابه با جلگه بینالنهرین سالهای 1991 تا 2003 را خواهید دید با این تفاوت که جنگ و صدامی در کار نبوده تا مسیر آب را منحرف کند و سرزمین را خشک کند...
کسی چه میداند، شاید هر کدام از ما بتوانیم اعظم الوش سرزمین خودمان باشیم و معجزهای را رقم بزنیم ...
دریاچه پریشان
(دو عکس انتهایی را در سفرم به دریاچه ارومیه در سال 91 برداشتهام)
سفر به نوای ساز عود میماند؛ زندگیبخش و زاینده...
آیا این مطلب مفید بود؟
5 دیدگاه
علی رمضانی
درود.بسیار عالی بود.خدا عمرتون بده.پایدار باشید.
انتشار:18 اسفند 1397
آیا این دیدگاه مفید بود؟
عباس محمدی
درود بر شما. عالی بود!
انتشار:04 تیر 1395
آیا این دیدگاه مفید بود؟
Mojdeh Rakhshan
پرنده هاشو دوست داشتم خیلی ... مرسی که مینویسی. :)
انتشار:18 دی 1394
آیا این دیدگاه مفید بود؟
اپلیکیشن کارناوال
با نصب اپلیکیشن کارناوال، کنترل سفر را این بار شما به دست بگیرید. در این اپلیکیشن شما دنیایی از امکانات و خدمات را همیشه و همه جا در جیب خود دارید؛ آشنایی با جاذبه ها و فرهنگ شهرها و کشورهای مختلف، رزرو آنلاین بلیت هواپیما و یا حتی رزرو انواع اقامت بسته به سلیقه و بودجه ای که دارید. اپلیکیشن کارناوال یعنی کنترل سفر در دست شما.
Android
IOS
هدف اصلی کارناوال این است که بهترین خدمات گردشگری را به صورت آنلاین به کاربران خود ارائه دهد. هر آن چیزی که برای سفر خود نیاز دارید را از کارناوال بخواهید؛ از آشنایی با جاذبه ها، سوغات و غذاهای محلی تا رزرو آنلاین بلیت هواپیما و انواع اقامتگاه. در هر جا و در هر ساعت از شبانه روز، می توانید به صورت آنلاین خدمات سفر خود را رزرو کنید و یا هر سوالی دارید از ما بپرسید. کارناوال کنترل سفر شماست!
کلیه حقوق مادی و معنوی کارناوال برای شرکت کاروان سفر های هیرمان محفوظ است. استفاده از محتوای سایت تنها در صورت پذیرش شرایط و ضوابط امکان پذیر است.