او زمانی که وارد ایران شد، فارسی بلد نبود و به زبان اردو سخن می گفت اما دیوان شعرش فارسی است.
ایران کجاست؟
بهشتی، از زبان فارسی و آیین نوروز به عنوان نشانه های وحدت فرهنگی نام برد و گفت:
هرجایی که نوروز برپا می شود یا شاهنامه معتبر و محترم است یا شعر فارسی سروده می شود، آنجا ایران (اعم خود ایران یا تحت نفوذ ایران) است.
وی به نقل از دو ایران شناس روس گفت:
در روسیه سندی متعلق به هزار سال پیش (دوران سلجوقی) کشف شده که نشان از هم پیمان شدن تعدادی از روسای قبایل روس دارد و نکته جالب این است که تعداد زیادی از این افراد دارای اسامی شاهنامه ای هستند و این امر حاکی از نفوذ فرهنگی ایران است.
وجود 70 هزار گویش در ایران
بهشتی در ادامه سخنانش به وجود 20 تا 60 زبان و 70 هزار گویش در ایران اشاره کرد و آن را دلیلی بر تنوع فرهنگی در کشور دانست.
وی منشا تنوع فرهنگی ایران را درون سرزمینی خواند و گفت:
گاهی برخی به اشتباه تنوع فرهنگی در ایران را با تنوع فرهنگی در کانادا و استرالیا مقایسه کرده و از اصطلاحاتی مانند کشور چهل تکه استفاده می کنند. در حالی که توجه ندارند در آمریکا و کانادا تنوع فرهنگی از بیرون با ورود مردم سایر سرزمین ها به وجود می آید این در حالی است که کردها و آذری ها در ایران کرد و آذری شدند.
بهشتی به منشا مشترک کردها و آذری ها اشاره کرد و گفت:
منشا هر دو این اقوام مادها هستند در واقع مادهایی که در دشت ها سکونت می کردند آذری و ساکنان کوه ها، کرد شدند و به دلیل موقعیت ها و نقش های مختلف دارای ویژگی های متفاوتی هستند.
ایران یا سرزمین پارس؟
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه صحبت های خود گفت:
در غرب الگویی وجود دارد که به دنبال ساخت دولت - ملت و ایجاد وحدت و هویت رسمی است اما همه این اینها اعتباری و تصنعی است چرا که در عالم واقع کشور کانادا وجود ندارد بلکه این کشور روی کاغذ براساس توافق عده ای به وجود می آیند همانطور در مورد بلژیک و بسیاری از کشورها چنین است.
وی به استفاده از این الگوی غربی از زمان رضاشاه در ایران اشاره کرد و آن را دلیل به وجود آمدن برخی اختلالات در این سرزمین دانست و گفت:
تا قبل از این تاریخ این سرزمین هرگز به نام ایران نبود و به اسم سرزمین پارس شناخته می شد.
بهشتی افزود:
ایران در واقع قلمرو بزرگ فرهنگی معتبر در شاهنامه است و در واقع چیزی معادل اروپا است بنابراین نامیدن این سرزمین به اسم ایران مانند این است که کشور بلژیک را اروپا بنامیم و همه چیزهای اروپا مانند رنسانس، فلسفه یونان باستان و غیره را متعلق به بلژیک بدانیم.
وی در ادامه از بحران ها و ویژگی های سرزمین ایران سخن گفت و به تحلیل آینده پیش رو در شرایط فعلی پرداخت:
بحران چند پاره شدن سرزمین ایران و مشغول شدن به این چند پارگی که در دوره ایلخانی تا صفوی اتفاق افتاد، مانع موقعیت جهانی و تعامل با دنیا شده است به طوری که کشوری که ویژگی اصلی آن تعامل جهانی بود دچار انزوا شده و به جهان پشت کرده است.
بهشتی به مشکلات پشت کردن به جهان اشاره کرد:
تاریخ نشان می دهد هر زمانی که ایران دارای تعاملات جهانی بوده دوره پررونق اقتصادی، فرهنگی و ... بوده است اما با افول این تعاملات دچار افسردگی فرهنگی شده ایم و به دلیل منزوی شدن از رخدادهای جهان بی خبر می مانیم.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به ورود سیاحان اروپایی به ایران در دوره صفوی گفت:
ملاقات ایرانی ها با جهان در دوره ناصر خسرو به دلیل حضور او در جهان و گزارش های او از دنیا بود، به عبارت دیگر او از جهان خبر داشت و به ایرانی ها منتقل می کرد اما در دوره صفوی از جهان بی خبر هستیم و تنها اروپایی ها به ایران می آیند.
توهم ارتباط با جهان
این مسوول سازمان میراث فرهنگی در مورد ارتباط ایرانی ها با دنیا در دوره صفوی بیان کرد:
در دوره صفوی ما با جهان ملاقات نمی کنیم بلکه آنها با ما ملاقات می کنند. به همین دلیل اگرچه ملاصدرا با دکارت هم عصر است اما هرگز نامی از دکارت نمی شنود چون سیاحان اروپایی دانشمند، حکیم، اندیشمند و فیلسوف نبودند بلکه جواهرفروش و تاجر بودند و ما در مواجه با آنها دچار توهم ارتباط با جهان بودیم.
وی افزود:
در دوره صفوی همچنان تمنای تعامل جهانی در ایرانی ها وجود دارد و شاه عباس حتی برای برقراری ارتباط جهانی کاروانسراهای بسیاری می سازد اما خبر ندارد که تعاملات جهانی در آن زمان دیگر از طریق خشکی نیست بلکه از راه دریایی است.
آقای بهشتی در ادامه به مهاجرت بیش از 7 میلیون ایرانی به خارج از مرزهای ایران در دوران کنونی اشاره کرد:
اغلب مهاجران ایرانی به مهمترین کشورهای جهان رفتند. جامعه ایرانی از جمله جوامعی است که بسیار دیر خصوصیات خود و تعلقش به سرزمین مادری را از دست می دهد و نمونه آن پارسیان هند هستند، مردمی که بعد از هزار سال هنوز به سرزمین مادری خود تعلق خاطر دارند.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی به موارد مختلف مهاجرت های جامعه ایرانی در طول تاریخ استناد کرد و گفت:
این جامعه همواره هرم های منزلتی بالا را در جامعه میزبان نشانه می رود و به همین دلیل در نسل سوم جامعه ایرانی شاهد کسب مدارج بالا در حوزه های مختلف هستیم.
وی پیش بینی کرد که ایرانی ها در یکی دو دهه آینده به یکی از بزرگترین لابی فرهنگی در جهان تبدیل خواهند شد، لابی که مانند لابی صهیونیست ها نیاز به زد و بند و تعریف منافع مشترک ندارد بلکه کاملا طبیعی است و در خروج ایران از انزوا جهانی در بُعد فرهنگی موثر خواهد بود.