
کارناوال
نویسنده ارشد کارناوال
انتشار
29 خرداد 1396
به روز رسانی
15 شهریور 1398
با گسترش روستاها و به وجود آمدن شهرها، نیاز بیشتر به منابع و تلاش برای بهره کشی بیشتر از زمین باعث شد تا مشکلاتی گریبان انسان و زندگی روزمره اش را بگیرد. این مشکلات به دغدغه هایی تبدیل شدند که مدام مطرح می شوند اما راهکاری برای آنها پیشنهاد نمی گردد.
در کشورمان، ایران نیز بازار این دغدغه ها داغ است و هر بار بروز مشکلی هر چند کوچک باعث می شود تا زندگی افراد تحت تاثیر قرار گیرد و حتی در برخی موارد شهرها، به خطر بیافتند.
پیش از این برایتان نمونه هایی از این دغدغه ها را مورد بررسی قرار دادیم و از مشکلاتی که مردمان این سرزمین با آن دست و پنجه نرم می کنند، سخن گفتیم که می توانید این مطالب را با کلیک بر روی لینک زیر بخوانید:
در یکی از این مطالب راهی اصفهان شدیم و به بستر خشک زاینده رود سر زدیم. برایتان از مشکلات خشکی این رود خروشان گفتیم و چهره ی غمگین این شهر را برایتان به تصویر کشیدیم.
حالا این دغدغه از مرزهای کشورمان نیز فراتر رفته و ذهن یک دانشجوی لهستانی به نام ماتیوس پوزپیچ (Mateusz Pospiech) دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه پلی تکنیک سیلسیان در شهر گلیویچ لهستان را به خود مشغول کرده و وی را بر آن داشته تا در پایان نامه خود به این موضوع بپردازد. او پایان نامه ی خود را در سال 2015 با عنوان " بستررود – ساخت ابرسازه در بستر رودخانه خشک شده زایندهرود ایران " ارائه داده و در آن از تغییر چهره زاینده رود و حل مشکلات شهر اصفهان سخن گفته است.
با هم نگاهی به پایان نامه ی این دانشجو و طرح جالب وی خواهیم داشت که در وبسایت آرچ دیلی (Archdaily)، منتشر شده است؛ وب سایتی که منبعی برای معماران در سراسر جهان می باشد.
با کارناوال همراه باشید...
طبیعت | پدیده ای قابل احترام
پوزپیچ، برای تشریح ضرورت طرح خود، در آغاز پایان نامه اش، طبیعت را به عنوان پدیده ای قابل احترام توصیف می کند که در طول سالین متمادی، منبع الهام معماران بوده است. او به این موضوع اشاره می کند که استفاده از عناصر طبیعت و برداشت از آنها در اکثر طرحهای معماری دیده می شود. وی با تکیه بر اهمیت طبیعت برای زندگی انسان، در انتها دو سوال را مطرح می کند و از مخاطبان خود می پرسد:
اگر طبیعت ناگهان از بین برود، چه کاری انجام می دهید؟
مسئولیت یک معمار در آن زمان چیست؟
مرهمی برای زخم اصفهان
این معمار جوان در ادامه ی پایان نامه اش، چنین توصیفی از زاینده رود ارائه می دهد:
زمانی، زاینده رود بزرگترین رودخانه در این منطقه از ایران مرکزی بود و آب آن، ادامه ی حیات را در شهرها ممکن می کرد. اصفهان نمونه ای از این شهرهاست که به عنوان سومین شهرستان بزرگ ایران شناخته می شود و جمعیتی بالغ بر 3.7 میلون نفر را در خود جای داده است. معنای نام این رودخانه در زبان فارسی، زندگی دهنده است و به راستی که نام مناسبی را برای آن انتخاب کرده اند چرا که وجود این رود این امکان را فراهم کرد که اصفهان به عنوان پایتخت صفوی، به یک مرکز فرهنگی و اقتصادی تبدیل شود و رشد بسیار خوبی را تجربه کند.
وی در ادامه به خشک شدن زاینده رود می پردازد و می گوید:
از بین رفتن زاینده رود ضربه ای بزرگ به اصفهان است؛ شهرستانی که برای سالیان طولانی به عنوان منطقه ای بارور و حاصلخیز در قلب کویر شناخته می شود و در هر لحظه ممکن است حیاتش را از دست بدهد. علاوه بر این، پل های ساخته شده بر فراز این رود، شاهکاری از معماری ایرانی و منعلق به دوران صفوی است که علاقمندان بسیاری را به این شهر می کشاند.
پوزپیچ در ادامه به پرسش مطرح شده ی خود پاسخ می دهد و به دنبال انجام وظیفه در قبال طبیعت و با توجه به مشکلات ناشی از خشک شدن زاینده رود برای اصفهان، ساخت ابرسازه ای بزرگ به طول 6 کیلومتر بر بستر خشک رودخانه را راهی برای ایجاد یک محیط زیست پایدار در اکوسیستمی مشابه رودخانه می داند. او از طرح خود با عنوان درمان جای زخم در نگاه و ذهن ایرانیان یاد می کند.
ابرسازه ای سه طبقه در بستر خشک زاینده رود
در طرح پیشنهادی پوزپیچ، بستر زاینده رود به عنوان محلی برای احداث یک ابرسازه سه طبقه در نظر گرفته شده و در هر یک از طبقات آن کانالی برای عبور آب تعبیه شده است تا در صورت بازگشت آب مشکلی متوجه شهر نشود.
هر یک از طبقات این سازه، کاربردی خاص دارد:
طبقه همکف رودخانه جهت ساخت و ساز شهری و توسعه ساختمان های اداری و مسکونی و احداث ایستگاه مترو
طبقه بالای همکف (لایه بیرونی سازه) جهت ایجاد فضای سبز و پارک عمومی و اتصال دو سمت رودخانه به یکدیگر
طبقه زیر همکف به منظور ساخت پارکینگ عمومی و راه هایی برای دسترسی دو سمت رودخانه به یکدیگر
تصاویر از چپ به راست: وضعیت کنونی زاینده رود، وضعیت زاینده رود پس از ساخت ابرسازه، وضعیت زانده رود در صورت بازگشت آب
نگاهی دقیق تر به طرح پوزپیچ
پوزپیچ سیستم پیچیده ای از کانال های آب را در این طرح پیش بینی کرده تا در همه ی شرایط از جمله پر آبی و کم آبی، سازه دچار مشکل نشود. مسیرهایی بر روی سطح رویی سازه قرار دارد که جریان آب از آنها عبور می کند و برای آبیاری فضای سبز تعبیه شده از آنها استفاده می شود. اگر میزان آب افزایش یابد به کانال های ثانویه در زیر سازه وارد می شوند و با به جریان در آمدن در طول سازه، به مخازن تعبیه شده می ریزند و می توانند ذخیره شوند و یا از سیستم خارج گردند.
بنا بر عقیده ی این معمار جوان، وجود فضای سبز در طبقه بالایی باعث می شود تا در طول تابستان، طبقات زیرین از یک سایه بان برخوردار باشند و مردم بتوانند از آن لذت ببرند. از سوی دیگر در زمستان، این فضای سبز از بیشترین میزان آفتاب بهره برده و بهتر می تواند به حیات خود ادامه دهد.
ابرسازه ای سازگار با محیط زیست
این معمار جوان در دفاع از طرح خود، آن را کاملا سازگار با محیط زیست می داند و می گوید:
در نگاه اول به نظر می رسد که نمی توان یک رودخانه از دست داده شده به دلیل مدیریت ضعیف، عدم استفاده صحیح از آب و تغییرات آب و هوای را با یک ابرسازه جایگزین کرد که به مراتب آب بیشتری مصرف می کند اما در این طرح، مسائل زیست محیطی کاملا در نظر گرفته شده و با سیستم آبیاری قطره ای و کانال کشی پیچیده، ضایعات آب به حداقل رسیده است.
همچنین مواد پیشنهادی برای ساخت آن به گونه ای در نظر گرفته شده اند که کمترین آسیب را برای محیط زیست به همراه داشته باشند. مثلا در ساخت آن از هیچ قطعه ی تولید شده توسط کارخانجات فولاد که موجب از دست رفتن آب زاینده رود شده اند، استفاده نمی شود و به جای آن آجر به کار می رود که هم با محیط زیست سازگارتر است و هم امکان عبور هوا از میان سازه را میسر می کند.
او در ادامه به این مسئله اشاره می کند که شاید به نظر برخی کارشناسان ساخت این سازه موجب از دست رفتن چهره اصفهان شود اما بهترین کاری است که می توان برای یک رود خشک و چهره ی مخدوش شده اصفهان انجام داد.
واکنش ها به این طرح
پس از ارائه ی این طرح، نقدهای کارشناسی و تخصصی زیادی به آن وارد شد و بسیاری از مردم نیز آن را مردود دانسته اند. قطعا شرایط امروز زاینده رود برای هیچ کس خوشایند نیست و باید تلاش های بسیاری در جهت زنده نمودن آن انجام شود اما بسیاری ساخت این سازه را مناسب اصفهان نمی دانند و معتقدند چهره ی تاریخی این شهر نباید مخدوش شود.
این در حالی است که تا به حال هیچ کس در داخل ایران نیز سعی در ارائه ی طرحی برای زنده کردن بستر خشک زاینده رود ارائه نداده و اینکه فردی در خارج از مرزهای کشور به این فکر افتاده، حکایت از بی مهری های ما در حق میراث ایران عزیزمان دارد. بهتر است پیش از آنکه دیگران به فکر چاره ای برای دردهایمان بیفتد، خودمان دست به کار شویم و به درمان زخم ها بپردازیم...
سخن آخر
نظر شما درباره ی این طرح چیست؟
آیا می توان به این وسیله، چهره ای جدید را به جای چهره ی چروکیده ی زاینده رود نشاند؟
راه دیگری به نظرتان می رسد که این میراث طبیعی کشورمان از بین نرود؟
منتظر نظرات، پیشنهادات و تجربیات شما خوبان هستیم...
18 دیدگاه

رضا
به نظر من باید حقیقت را پذیرفت، ایران کشوری کویری و کم آب است. بنده با این طرح مخالفم. به نظر من هر گونه هزینه در کویر مرکزی ایران اشتباه است. ما هم باید مانند سایر کشورهای کویری از جمله عربستان و غیره به فکر ساخت مگا شهر باشیم و جمعیت ایران را در چند نقطه آب دار و استراتژیک تقسیم کنیم. چند ابر شهر بزرگ در حد تهران در نقاطی چون انزلی بوشهر بندر عباس بندر ترکمن و چابهار تبریز و ...
07 اسفند 1397

الهه
این طرح منطقی هست ولی هزینه زیادی لازم هست
28 فروردین 1397

متین
کی میخواد اینا بسازه شما بیایند مترو را که 10 ساله داره میسازید راه بندازید
26 شهریور 1396