کارناوال - راهنمای سفر
ویدیو HD
کارناوال

نویسنده ارشد کارناوال

انتشار

18 آبان 1396

به روز رسانی

15 شهریور 1398

میلیاردها انسان بر روی زمین زندگی می کنند و روزگار خود را بر روی این سیاره می گذرانند؛ اما زندگی همه شان شبیه به یکدیگر نیست. هر کس در این کره خاکی هدفی را دنبال می کند و برنامه ای برای رسیدن به آن دارد؛ یکی به دنبال قهرمان شدن در یک رشته ورزشی است، دیگری می خواهد در میادین علمی اسم و رسمی به دست آورد، یک نفر می خواهد در کسب و کارش پیروز شود و میلیون ها هدف دیگر... اما چند نفر از آن ها حاضرند برای رسیدن به هدف خود، همه ی سختی ها را به جان بخرند و بهانه های ریز و درشت را کنار بگذارند؟ چند نفر قید خوشی ها و راحتی را می زنند و دردها و رنج ها را تحمل می کنند؟

هزاران کیلومتر آن طرف تر از سرزمینمان، دخترانی زندگی می کنند که هدف بزرگی دارند؛ آن ها در مقابل همه ی موانع و سختی ها قد علم کرده و استوار ایستاده اند تا به آنچه که می خواهند برسند و طعم خوش پیروزی را بچشند. رادیکا (Radhika) و یاشودا (Yashoda) خواهرانی هندی هستند که در روستایی در منطقه کوهستانی هیمالیا زندگی می کنند. آن ها قصه جالبی دارند که باعث شده نامشان بر سر زبان ها بیفتد و بسیاری از جسارتشان انگشت به دهان بمانند. این دو خواهر روزانه 6 ساعت را صرف رفتن به مدرسه و برگشت از آن می کنند و راهی طولانی را برای کسب علم دانش می پیمایند. البته این راه فقط طولانی نیست بلکه خطرات و سختی های بسیاری را برای رادیکا و یاشودا به ارمغان می آورد؛ اما حتی کوهستان، رودخانه خروشان، جنگل متروکه و وحشی و ... دلیل نمی شوند که آن ها پا پس بکشند و هدفشان را فراموش کنند.

امروز می خواهیم لحظاتی را در کنار این دو خواهر سپری کنیم و با آن ها در راه رسیدن به مدرسه همسفر شویم تا تنها گوشه ای از مشکلاتی که در این راه با آن مواجه هستند را بشناسیم. خودتان را آماده کنید؛ چرا که قرار است در کارناوال با دختران شجاع کوهستان آشنا شوید...

Photo by : Unknown

1- روز آغاز می شود...

صبح شده و رادیکا و یاشوتا باید از خواب برخیزند و خودشان را برای سفر آماده کنند. آن ها هر روز صبح در همین بالکن صورتشان را می شویند و بر سر اینکه چه کسی زودتر به صبحانه می رسد و می تواند نان روتی (Roti) بیشتری بخورد، همدیگر را دست می اندازند. روتی یک نان سنتی است که در کشورهای بسیاری از جمله هند پخته می شود و جزیی از صبحانه به شمار می رود.

Photo by : Unknown

2- وقت صبحانه است

تجربه به خواهران شجاع کوهستان نشان داده که آن ها در نیم ساعت حاضر می شوند و می توانند راه خود را به سمت مدرسه آغاز کنند. این دو خواهر به وسیله یک گاری از کوهستان، جنگل و رودخانه پر جوش و خروش عبور می کنند تا به مقصدشان برسند. رادیکا و یاشوتا،  14 و 16 سال دارند و تنها دو نفر از شش نوجوانی هستند که روزانه از خانه های دور افتاده به مدرسه می روند. 

Photo by : Unknown

3- سفر از دهکده آغاز می گردد

دخترها در دهکده ای به نام سایابا (Syaba) در ایالت اوتاراکند (Uttarakhand) زندگی می کنند که 500 نفر جمعیت دارد. آن ها پیش از آنکه راهی مدرسه شوند به معبد می روند و زنگ آن را به صدا در می آورند تا خدایان مراقب و همراهشان باشند. 

Photo by : Unknown
Photo by : Unknown

4- چاره ای جز خطر کردن نیست!

پدر، هر روز صبح برای این دو دختر دست تکان می دهد و با چشمانی نگران بدرقه شان می کند. آن ها سوار بر یک گاری در هوا معلق می شوند تا بتوانند خودشان را به شهرهای مانری و مالا برسانند که مدارس دخترانه در آن ها واقع شده است. بسته به آب و هوا پیمودن این مسیر دو تا سه ساعت طول می کشد.

Photo by : Unknown

5- جسارت چاشنی این سفر می شود

استفاده از این گاری ها خیلی سخت است و به قدرت زیادی احتیاج دارد. اگر باران ببارد، وزن این وسیله افزایش پیدا کرده و کار با آن سخت تر می شود. آسیب و جراحت همیشه در کمین است و بسیاری از روستاییان در این راه انگشتانشان خود را از دست داده اند.

Photo by : Unknown

6- پای درد و دل های دختران شجاع

یاشودا می گوید:

ما باید گاری را حسابی سفت نگه داریم تا مبادا درون آب سقوط کنیم.

او سپس به داستان افتادن پسرعمویش در این آب اشاره می کند که خوشبختانه نجات یافته است.

وی ادامه می دهد:

مشکل دیگر ما چربی و روغن روی کابل است که دست هایمان را کثیف می کند؛ اما باید مراقب باشیم که روی لباس هایمان نریزد. شلوار مدرسه ی ما سفید است و کثیفی را به راحتی نشان می دهد.

Photo by : Unknown

7- مسیری پر چالش

در میان این مسیر، جنگل هم خطرات خودش را دارد و بارها گزارش هایی مبنی بر وجود خرس ها و پلنگ ها از خویشاوندان و همسایگان این دو دختر شجاع دریافت شده است. حدود 200 روستا مانند سایابا در کوه های اوتاراکند وجود دارد که حدود 400 کیلومتر از دهلی فاصله دارند و اکثر آن ها تنها از طریق راه های سخت با شهر ارتباط پیدا می کنند.

Photo by : Unknown

8- در یک راه اما با اهداف متفاوت

یاشودا رویای یک افسر پلیس شدن را در سر دارد، در حالی که رادیکا از صمیم قلب دوست دارد که یک معلم شود. پدر و مادر آن ها در سنین نوجوانی ازدواج کرده اند؛ اما این دو دختر اصلا خیال ازدواج ندارند و می خواهند به درسشان ادامه دهند. یاشودا شخصیتی آرام و جدی دارد اما رادیکا تا مجبور نشود صحبت را قطع نمی کند.

Photo by : Unknown

9- مسیر پر خطر هم زیبایی های خودش را دارد

به هنگام فصل باران های موسمی، سراسر جنگل پر از زالو می شود و به پاهای این دو دختر می چسبد. رادیکا زالو را از پایش جدا می کند و می گوید: 

من از هیچ چیز نمی ترسم.

او در ادامه به روستای زیبا و طبیعت اطراف آن اشاره می کند و تماشای مناظر را از بهترین قسمت های این سفر می داند.

Photo by : Unknown
Photo by : Unknown

10- تجربیات زیبا و شیرین

یاشودا می گوید:

هنگامی که باران می آید، آبشارهای بسیار کوچکی در کوه ها شکل می گیرد که اگر از شهر بیایید و سری به آن ها بزنید از دیدنشان دیوانه می شوید. در فصل سرما، برگ ها بر روی زمین می ریزند؛ انگار کسی یک فرش قرمز را برای پذیرایی از یک شخص مهم در روستا پهن کرده است.

خواهران در راه مدرسه از چشمه ای که از کوهستان است آب می نوشند و البته از خیر خیارهای وحشی نیز نمی گذرند.

Photo by : Unknown

11- خوشگذرانی هم جای خود را دارد...

یاشودا و رادیکا اغلب فیلم های بالیوودی می بینند و آهنگ آن ها را نیز گوش می دهند. این دو دختر، صحنه های عاشقانه فیلم ها را دوست دارند و از دیدنشان لذت می برند.

خانواده آن ها تلویزیون ندارد، اما یکی از عموهایشان دارد و گاهی تمام خانواده در خانه ی وی جمع می شوند تا برنامه ها را تماشا کنند.

Photo by : Unknown
Photo by : Unknown

12- یک عکس خانوادگی

یاشودا می گوید:

ما به رویاهای بسیاری می اندیشیم؛ گاهی اوقات به اهدافمان فکر می کنیم و گاه برادر کوچکترمان به رویاهایمان می آید. او در یک هاستل در شهر زندگی می کند تا درس بخواند و فقط آخر هفته ها شانس دیدن یکدیگر را داریم.

اکثر کودکان در سیابا بعد از سال نهم مدرسه را ترک می کنند چرا که اگر بخواهند به تحصیل ادامه دهند، باید از خانه به شهر بروند و در آنجا مسکن اجاره کنند که خیلی از خانواده ها توان پرداخت هزینه ها را ندارند و در نهایت این کودکان دیگر به تحصیل ادامه نمی دهند.

Photo by : Unknown

سخن آخر

همراه با دختران شجاع کوهستان قدم در مسیر سخت گذاشتیم و عزم و اراده ی آن ها در رفتن به مدرسه و کسب دانش را درک نمودیم. 

نظرتان در مورد این تصاویر چیست؟

در مورد این دو دختر چه فکر می کنید؟

به نظر شما راه آن ها تا کی ادامه خواهد داشت؟

منتظر دیدگاه های شما هستیم...

7 دیدگاه

جدید ترین دیدگاه
ثریا

انشاالله موفق باشند  اما بهتره که چند ادم پولدار که دنبال رضایت خدا هستند ، به این خانواده کمک کنند تا یک خونه در کنار مدرسه شون بخرند ، و انشاالله خدا ارامش و رفاه و نیک کرداری رو به همه خانواده های روی زمین یا سیارات دیگر در این جهان هدیه کنه امین ....

21 آبان 1396

شهرزاد

ممنون. جالب بود

21 آبان 1396

سیروس

تلاش برای موفقیت ..مبارزه با سختیها

21 آبان 1396

اپلیکیشن کارناوال

با وب اپلیکیشن (PWA) کارناوال، کنترل سفر دست شماست.
در این اپلیکیشن شما دنیایی از امکانات و خدمات را همیشه و همه جا در جیب خود دارید؛ آشنایی با جاذبه‌های گردشگری، رزرو آنلاین بلیط هواپیما، رزرو هتل، ویلا و اقامتگاه بوم‌گردی، رزرو آنلاین تورهای داخلی و خارجی و تمام خدمات گردشگری، همه در اپلیکیشن کارناوال .

تماس با کارناوال

پشتیبانی 7.30 صبح تا 1 بامداد:

هدف اصلی کارناوال این است که بهترین خدمات گردشگری را به صورت آنلاین به کاربران خود ارائه دهد. هر آن چیزی که برای سفر خود نیاز دارید را از کارناوال بخواهید؛ از آشنایی با جاذبه ها، سوغات و غذاهای محلی تا رزرو آنلاین بلیط هواپیما و انواع اقامتگاه. در هر جا و در هر ساعت از شبانه روز، می توانید به صورت آنلاین خدمات سفر خود را رزرو کنید و یا هر سوالی دارید از ما بپرسید. کارناوال کنترل سفر شماست!

کلیه حقوق مادی و معنوی کارناوال برای شرکت کاروان سفر های نیکسام محفوظ است. استفاده از محتوای سایت تنها در صورت پذیرش شرایط و ضوابط امکان پذیر است.

خانهعکاسخانه

کنترل سفر دست شماست